دلم زلالی دریا و آرامش ساحل را میخواهد و دلم تو را.....................
باران میخواهد بارانی آرام اما طولانی تا دست در دست قطره هایش
و پا به پای نمناکی اش تمام داغی ساحل را با پای برهنه قدم زنیم
من بغض کنم آسمان ببارد آسمان بغض کند من اشک بریزم آنگاه دستهای تو پناه خستگیهام
و عشقت تکیه گاهم وقتی تو باشی آسمان .باران .دریا. هوا. عاشقانه هایش را پیشکش وجود
مهربانت میکنم نگاهم کن اشتیاق دیدنت هر روز را در چشمان خمارم می بینی زبانم که هیچ
چشمانم هم فریاد میزنند دوستت دارم.........................................................................
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|